مقاله بررسی حافظه و انواع آن

دسته بندي : علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی
مقاله بررسي حافظه و انواع آن در 93 صفحه ورد قابل ويرايش

فهرست مطالب

حافظه ?
انواع حافظه ?
جنبه هاي مختلف حافظه ?
?- توجه يا فراگيري ?
?- حفظ ?
روشهاي اندازه گيري حفظ ?
(?)‌ روش اندازه گيري حدود حفظ ?
(?) روش يادگيري مجدد ??
(?) اندازه گيري حفظ از راه تشخيص ??
(?) اندازه گيري حفظ از طريق توليد مجدد ??
(?) يادآوري اموري که با هم درک شده اند ??
?- يادآوري (Recall) 11
4- تشخيص ??
فراموشي (Forgetting) 15
دخالت (Interference) 16
عقب راندن (Repression) 18
عوامل موثر در حافظه ??
?- محرک ??
?- با معني بودن ??
?- کل و جزء ??
?- نقل ??
?- اجراي تمرين در وقت غيرمتمرکز يا پراکنده ??
?- سرعت يادگيري ??
?- زمينه عاطفي ??
حافظه ??
شناخت حافظه ??
حافظه در تشبيه ??
الفـ حافظه و عضله ??
ب- حافظه و انبار ??
ج- حافظه و پول ??
د- سيستم ??
مباني و شيوه هاي تقويت حافظه ??
انواع حافظه ??
نظام يادگيري ??
حافظه در روانشناسي اثر هاري لورين ترجمه مشفق همداني ??
فصل اول ??
روح خلاقه فطري است ??
استعداد خلاقه خود را پرورش دهيد ??
فعاليت خلاقه، نيروي هوش خلاقه را پرورش مي دهد ??
آيا ميل داريد عادات را ريشه کن کنيد؟ ??
تمرکز فکري رمز موفقيت است ??
يادآوري نام ها بدون استفاده از خاطره صورت ??
چگونه مي توان به وسيله صورت نام را به ياد آورد؟ ??
پيش بيني بي مورد نکنيد ??
دلهره هاي روانه را چگونه بايد تلقي کرد؟ ??
براي ديگران درد دل کنيد ??
ديگر از چه چيزهايي دلهره داريد؟ ??





بخش اول

حافظه

حافظه شامل آن دسته از فعاليتهايي است كه بصورت حفظ، يادآوري، تشخيص و انجام آنچه در گذشته آموخته شده است ظاهر مي گردد. بعضي حافظه را يكي از اشكال يادگيري مي دانند. دسته اي آنرا نتيجه و دليل يادگيري فرض مي كنند. پاره اي از روانشناسان حافظه را فعاليتي مي دانند كه در عين ارتباط با يادگيري جدا از آن نيست.

به نظر اين دسته فرد ابتدا بايد چيزي را ياد بگيرد، آنگاه آنرا حفظ كند و در موقع معين بخاطر آورد و بالاخره تشخيص دهد كه اين امر را در گذشته آموخته است. حافظه از يادگيري جدا نيست و از جهتي عين يادگيري مي باشد. خصوصيت عمده حافظه حفظ و نگهداري است. يادآوري، تشخيص و اجرا، آثار و نتايج حفظ مي باشند. آنچه درباره يادگيري گفته مي شود در مورد حفظ نيز قابل بحث مي باشد روي اين اصل نمي‌توان اين دو جنبه از فعاليت ذهن را جدا از هم فرض نمود.

چنانچه در مورد يادگيري بيان نموديم ثورندايك و پيروان او يادگيري را نتيجه ارتباطات عصبي مي دانند و اصل تمرين و تكرار را پايه و اساس اين جريان قرار مي دهند.

بعضي از روانشناسان حفظ را نيز نتيجه برقراري ارتباطات عصبي فرض مي كنند و تحقق آنرا نتيجه تمرين و تكرار مي دانند. بنظر اين عده يادگيري و حفظ يك جريان است. همانطور كه ديديم تمرين و تكرار شرط اساسي يادگيري نيست. ممكن است امري را يكمرتبه انجام داد يا مطالعه كرد و آنرا ياد گرفت و بدون تكرار و تمرين بعد از زمان طولاني آنرا بخاطر آورد و دوباره انجام داد. با اينكه در جريان حفظ و يادگيري دستگاه عصبي دخالت كامل دارند و وقتي پوشش مغزي دچار لطمه و آسيب شود عمل يادگيري و حفظ را م ختل ميسازد معذلك نميتوان تغييرات عصبي را پايه و اساس حفظ و يادگيري قرار داد.

آن دسته از روانشناسان كه پايه و اساس يادگيري را تداعي معاني يا برقراري عكس العمل مشروط مي دانند حفظ را نيز نتيجه همين جريان فرض مي كنند. به نظر ايندسته مشابهت و مجاورت، اساس حفظ را تشكيل مي دهند. يادآوري و تشخيص نيز در اثر تداعي واحد بدون اراده يا از طريق ايجاد نداعيهاي متعدد و با دخالت اراده انجام ميشود.

پيروان گشتاليت عقيده دارند وقتي در جريان يادگيري كل موقعيت و كل موضوع مورد توجه شخص يادگيرنده باشد جريان يادگيري و حفظ به نحو كامل انجام ميشود.

چنانچه خواهيم ديد عوامل مؤثر در يادگيري در جريان حفظ و يادآوري نيز تأثير دارند. خلاصه آنچه سبب يادگيري ميشود در حفظ و يادآوري نيز تأثير دارد روي همين زمينه اين دو جريان از هم جدا نيستند.

انواع حافظه

Garrett مؤلف كتاب روانشناسي عمومي دو نوع حافظه را مورد بحث قرار مي دهد:

1- حافظه زباني Verbal كه حفظ و يادآوري نامها و تاريخها و مانند اينها را انجام ميدهد.

2- حافظه عضلاني يا عملي كه طرز كار و روش انجام امري را كه در گذشته فرد آموخته است حفظ مي نمايد؛ مثلا طرز ماشين نويسي، رانندگي ، شنا كه فرد در گذشته آموخته و بعداز مدتي متار كه دوباره انجام ميدهد. در هر دو مورد فرد عكس العملهايي را كه در گذشته آموخته است دوباره به وجود مي آورد.

Sperling مؤلف كتاب روانشناسي ساده شده آنچه را كه مربوط به طرز كار و روش انجام امري است به عادت ارتباط مي دهد و حفظ و يادآوري اينگونه امور را نتيجه تشكيل عادت تلقي مي كند به نظر او كار حافظه كسب و حفظ كلمات، علامتها و تجربياتي است كه فرد از روي آگاهي تحصيل مي نمايد.

خلاصه، او امور زباني را به حافظه نسبت مي دهد و امور غيرزباني را مربوط به عادت ميداند. امور زباني مثل بيان امري كه در گذشته رخ داده است از امور غيرزياني يا از مهارتهاي بدني جدا نيست چنانچه شهادت درباره امري مستلزم سخن گفتن يا نوشتن است. به همين طريق امور و فعاليتهاي غيرزباني مثل رانندگي، ماشين نويسي از فعاليتهاي زباني كه غالباً بصورت درك مفاهيم و بيان آنها نيز ظاهر ميگردد مجزا نيست.

عادات شامل اعمال قابل مشاهده مثل لباس پوشيدن، رانندگي، ماشين نويسي و اعمال غيرقابل مشاهده از قبيل با خود صحبت كردن در موقع مطالعه و انجام اعمال اصلي حساب در ذهن نيز مي شود.

جنبه هاي مختلف حافظه

براي حافظه مراحل مختلف يا جنبه هاي گوناگون ذكر كرده اند:

Garrett چهار جنبه براي حافظه بيان مي نمايد:

(1) توجه Fixation كه آنرا به تحصيل و كسب Acquisition نيز تعبير مي نمايد (2) حفظ Retention (3) يادآوري Recall و (4) تشخيص Recognition.

بعضي پنج جنبه براي حافظه ذكر مي نمايند: (1) فراگيري يا كسب (2) تشخيص (3) يادآوري (4) توليد مجدد Reproduction و (5) اجرا Performance.

1- توجه يا فراگيري

براي اينكه امري رد خاطر باقي بماند ابتدا فرد بايد آنرا فرا گيرد. حفظ مهارتها يا عادات، تمايلات و ادراكات مستلزم فراگرفتن آنهاست.

افرادي كه نمي توانند دقت يا توجه خود را به امر خاصي معطوف دارند، در كسب و فراگرفتن آن امر دچار اشكال مي شوند. معمولا بيماران رواني نمي توانند امر معيني را مورد توجه قرار دهند.

پيرمردها نيز در جريان توجه يا دقت با اشكال روبرو هستند. بعضي اين امر را نتيجه پژمردگي بافتهاي مغز يا از دست رفتن خاصيت ارتجاعي مراكز عصبي مي دانند ولي اشخاصي هستند كه در دوران كهولت نيز به آساني امور را فرا مي گيرند در هر حال تمايلات ا شخاص پير واشتغالات ذهني آنها ممكن است در انصراف ذهن ايشان از شيء معين م ؤثر باشد. بچه ها نيز در اثر كم حوصلگي يا بواسطه تمايلات متنوع كمتر دقت و توجه خود را روي امر خاصي متمركز مي سازند.

معمولا افراد در مقابل محركهاي مختلف قرار دارند. وقتي محرك خاصي روي فرد اثر مي گذارد كه توجه او را به خود جلب كند و محركهاي ديگر را از نظر او دور بدارد. تعدد محركها مانع جلب توجه فرد به هر يك از آنها مي شود. در شرايط خاصي فرد نمي تواند وقت خود را به طرف امر معيني معطوف دارد.

افرادي كه دچار هيجانات شديد ميشوند در اين حالت نمي توانند شيء معيني را مورد توجه قرار دهند و در موقع دوا خوردن يا نوشيدن مشروبات الكلي غالباً دچار اينوضع ميشوند.

اشخاص الكلي از درك امور جديد عاجز هستند و گاهي تمايل به دروغ گفتن و مبالغه كردن، در تضعيف حافظه آنها تأثير دارد. ضرباتيكه در اثر حوادث و صدمات به مغز وارد مي‌آيد فرد را از درك واقعه يا آنچه قبل از آن يا بعد از آن بلافاصله اتفاق مي افتد بازميدارد.

2- حفظ :

حفظ چنانچه گفته شد اساس حافظه را تشكيل مي دهد. بعضي حفظ را عين يادگيري مي دانند و عقيده دارند آنچه را كه فرد مي آموزد حفظ مي كند بنابراين مهارتها، تجربيات حسي و آنچه را كه فرد از خواندن يا در اثر تعليمات ديگران فرا مي گيرد همه حفظ و نگاهداري مي شوند و اثر آنها در ذهن باقي مي ماند. خاطراتي كه خود به خود به قسمت روشن ذهن بر مي گردد، آنچه را كه فرد در اثر هيبنوتيسم به خاطر مي آورد و اينكه در يادگيري مجدد امري وقت كمتري صرف مي كند همه دليل بر باقيماندن آثار اموري است كه قبلا فرد آموخته و در ذهن او جايگزين شده است.




شناخت حافظه

در تعريفي از حافظه، مي توان آن را دستگاهي دانست كه بوسيله آن نگهداري و بازيابي مطالب صورت مي گيرد. پس حافظه دو عمل به خاطر سپاري نكات حال و به خاطر آوري نكات گذشته را به عهده دارد. نكات حال مطالبي را شامل مي شود كه هم اينك با آن روبرو هستيم و آگاهانه و يا ناآگاهانه در حافظه نقش مي بندد. نكات گذشته در برگيرنده مطالبي است كه در حافظه نقش بسته اند و در صدد بازيابي آگاهانه آن بر آمده ايم و يا ناخود آگاهانه به ذهن تداعي و متبادر مي گرد و ممكن است چند ثانيه و يا چندين سال از زمان نخستين حضور آن در حافظه، سپري شده باشد.

آنچه درباره جايگاه حافظه مي توان با قاطعيت بيان داشت، اين است كه ستاد عملياتي حافظه در مغز قرار دارد، اما نظر قاطعي مبني بر آن كه بخش خاصي از مغز را به عنوان جايگاه حافظه قلمداد كنيم، ارائه نشده است و تحقيقات درباره آن و دنياي شگرف و پيچيده مغز همچنان ادامه دارد.

سير تاريخي درباره جايگاه حافظه طي قرون از دل ( قلب) آغاز و به مغز ختم مي شود. هر يك از نظريات درباره مغز تحت عنوان جايگاه حافظه، بخشي خاص از آن را جايگاه حافظه قلمداد مي كرد، اما بررسي ها نشان داد كه با برداشته شدن آن بخش از مغز، حافظه همچنان پايدار مي ماند، پسي چنين نتيجه شد كه حافظه در تمامي بخشهاي مغز پراكنده است. در مقايسه اي كه ميان مغز موجودات مختلف و بويژه انسانها صورت گرفت، تفاوت مغزها در سطوح آنها آشكار گرديد. اين بررسي ها نشان داد مغزهايي كه سطوح پيچيده تر و شيارهاي بيشتر و عميقتري دارند، به كساني تعلق دارد كه از اطلاعات بيشتري برخوردارد مي باشند. پس مي توان گفت از آنجا كه شكل سطوح مغز، ارتباط با ميزان اطلاعات و دانش فرد دارد و كسب اطلاعات بيشتر به تغيير شكل مغز- هر چند نامحسوس- مي انجامد، كه سرانجام مغزي پديد مي آيد كه متفاوت از مغز انسانهاي كم دانش است، سطح مغز جايگاه حافظه تواند بود. بيان اين نكته ضروري است كه اطلاعات، منحصر به دانش و اطلاعات حاصل شده از طريق مطالعه و تحصيل و تحقيق نمي باشد و هرگونه اطلاعاتي كه از طريق حواس پنجگانه كسب گردد، در حافظه تأثير مي گذارد و ثبت مي گردد، اما ميزان اثر گذاري آنها متفاوت است. ميزان و چگونگي استفاده از اطلاعات، عامل ديگري است كه تفاوت در تأثير گذاري بر حافظه و شكل سطح مغز را موجب مي شود.

حافظه در تشبيه

براي درك چگونگي كاركرد حافظه و يافتن شيوه هايي كه تقويت حافظه و افزايش بازدهي را به همراه داشته باشد، به كشف كاركرد حافظه از طريق مقايسه و تشبيه آن با عناصر و عواملي كه داراي وجوه مشترك با حافظه مي باشند، مي پردازيم. بر مبناي اين مطالعه تطبيقي، مباني و نظامهاي تقويت حافظه، ارائه و تدوين مي گردد.

الفـ حافظه و عضله

وجه تشبيه حافظه و عضله، تشابه در نيتجه اعمالي است كه ورزيدگي و تقويت حافظه و عضله را درپي دارد. تقويت و ورزيدگي عضلات و اعضاي بدن، در گروي به كارگيري بيشتر آنهاست، هرچه فعاليت يدي انسان بيشتر شود و عضلات و ماهيچه ها بيشتر به كار گرفته شود، ورزيده تر و پيچيده تر مي گردد. اين ارتباط مستقيم، در مورد حافظه نيز صادق است بدين معنا كه هر چه حافظه بيشتر به كار گرفته شود، قوي تر و ورزيده تر مي گردد. مبناي فعاليت بيشتر عضلات و ورزيدگي آنها، در حركت است و مبناي به كارگيري بيشتر حافظه و تقويت آن، افزايش داد و ستد اطلاعات است. هر گونه اطلاعاتي كه از طريق حواس پنجگانه كسب و در حافظه به منظور بازيابي و استفاده هاي بعدي، ثبت گردد، در اين داد و ستد اطلاعات با حافظه نقش دارد و هر چه اطلاعات دقيق تر و جزيي تر باشد، اثر گذاري آن در راستاي تقويت حافظه بيشتر است، چه دقت براي كشف روابط ميان مفاهيم و طبقه بندي آنها، و همچنين تشديد دقت بر اثر افزايش تمركز حواس منتج از دقت، به فعال شدن مغز و بويژه نيمكره راست مي انجامد كه به معناي افزايش يادگيري و بازدهي است و با توجه به آنكه از جمله معيارهاي يادگيري، به خاطر سپاري كامل مطالب و به خاطر آوري ( بازيابي) آن مي باشد، مي توان گفت افزايش فعاليت مغز موجب تقويت حافظه و آمادگي بيشتر آن مي گردد. همانگونه كه اطلاعات دقيق تر و جزيي تر، تأثير ملموس تر و برجسته تري را بر حافظه دارد، عضله نيز با رعايت برخي اصول و اجراي شيوه هاي خاص پرورش اندام، ورزيده تر مي گردد.

پس در مقام تشبيه حافظه به عضله مي توان گفت: هر گاه درصدد انتقال اطلاعات به حافظه براي بازيابي آن برآييم، گامي در جهت تقويت حافظه برداشته ايم، به همانگونه كه حركت بيشتر به ورزيدگي و تقويت عضله مي انجامد.

ب- حافظه و انبار

تشبيه حافظه به انبار بر مبناي ويژگي ذخيره سازي در انبار و حافظه است. همانگونه كه مواد و قطعات مورد نياز براي استفاده هاي بعدي در انبار ذخيره مي شود، حافظه نيز به ذخيره سازي اطلاعات براي استفاده در مواقع مورد لزوم مي پردازد. در اين ذخيره سازي دو اصل مد نظر مي باشد كه عدم رعايت آن اصول، امر ذخيره سازي و استفاده از مواد ذخيره شده را با اشكال مواجه مي سازد و گاه به كلي امكان بهره برداري از آن منابع را سلب مي كند. آن دو اصل عبارتند از:

1- نظم و طبقه بندي

2- شرايط و فضاي مناسب

ترديدي در اين امر نيست كه بدون طبقه بندي مواد ذخيره شده و جاي دادن هر مورد در جاي خويش، امكان استفاده مطلوب و بهينه از انبار و مواد ذخيره شده در آن فراهم نخواهد بود. به طور مثال مي توان چند كتاب را بدون رعايت اصول طبقه بندي و نظم، به هر ترتيبي در گوشه اي جاي دارد، اما با افزايش تعداد كتابها نمي توا اصل نظم و طبقه بندي را ناديده گرفت و در موقع لزوم و در هر بار به جستجوي ميان كتابها براي يافتن كتاب مورد نظر پرداخت. همچنين نمي توان در انبار يك كارخانه كوچك يا بزرگ، كه هزاران قطعه در انواع مختلف نگهداري مي شود، اصل نظم و طبقه بندي را ناديده گرفت. در انبارهاي مدرن برخي كارخانه ها، كه از ابزار پيشرفته و رايانه براي جاي دهي و جابجايي قطعات سود جسته مي شود، قطعات با چنان نظمي طبقه بندي و در جاي خود قرار داده شده است كه رباط ها با دريافت فرمان، با عبور از ريلها ويا نقاله ها، به برداشتن قطعه مورد نظر و تحويل آن در نقطه فرمان داده شده، مي پردازد. عدم رعايت اصل نظم و طبقه بندي منجر به اتلاف منابع و صرف زمان و امكانات بيهوده مي گردد كه با كاهش شديد بازدهي، به مقابله با بهره وري- به دليل عدم تناسب محصول و هزينه- پرداخته مي شود. بر مبناي تشابه حافظه و انبار در ذخيره سازي، و لزوم اجراي اصل نظم و طبقه بندي در انبار، مي توان به استخراج اين اصل پرداخت كه شرط ذخيره سازي اطسلاعات در حافظه براي بهره برداري بهينه در مواقع مورد نياز، طبقه بندي اطلاعات و ذخيره سازي آن توام با نظم است و چنانچه اصل نظم و طبقه بندي اطلاعات رعايت شود، امكان بازيابي بهينه از اطلاعات ذخيره شده فراهم خواهد بود. طبقه بندي، شكلي از برجسته سازي است، چه موارد به گونه اي نمايان و برجسته در معرض ديد قرار مي گيرد و در هنگام بازيابي، با به ياد آوردن نقاط برجسته كه بيانگر طبقه هاي مختلف مطالب است، بازيابي تمامي مطالب هرطبقه صورت مي گيرد. بازيابي اطلاعات كه در پي به خاطر سپاري آن حاصل مي شود، به معناي داد و ستد اطلاعات مي باشد كه تقويت حافظه را به دنبال خواهد داشت. پس:

اصل دوم در ذخيره سازي در انبار، فراهم آوردن شرايط و زمينه و فضاي مناسب براي دخيره سازي است. به طور مثال چنانچه به ذخيره سازي ميوه در سردخانه مي پردازيم، مي بايست درجه برودت سردخانه را در حد مطلوب براي نگهداري ميوه ها برسانيم و فضايي مطبوع و به دور از هر گونه آلودگي را براي ذخيره سازي فراهم آوريم و يا از افزايش رطوبت بيش از حد استاندارد در انبارهايي كه نگهداري قطعات الكترونيكي و فولادي در آن صورت مي گيرد، جلوگيري به عمل آوريم. در چنين شرايطي امكان بهره برداري از انبار مطابق با انتظاري كه از انبار وجود دارد، فراهم خواهد گرديد.

بر مبناي اصل تشابه حافظه و انبار، اصل فراهم آوردن شرايط و زمينه مناسب براي ذخيره سازي اطلاعات در حافظه نيز لازم الاجراست. در ميان شرايطي كه براي مطالعه ارائه گرديد، برخي از آن مباحث به اصل شرايط و فضاي مناسب براي فعاليت مغز و ذخيره سازي اطلاعات در حافظه ارتباط دارد.
دسته بندی: علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی

تعداد مشاهده: 1250 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 93

حجم فایل:63 کیلوبایت

 قیمت: 34,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: