مقاله شیوع کودک آزاری در وابستگان به مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز ترک خود معرف
دسته بندي :
علوم انسانی »
علوم اجتماعی
مقاله شيوع کودک آزاري در وابستگان به مواد افيوني مراجعه کننده به مراکز ترک خود معرف در 49 صفحه ورد قابل ويرايش
فهرست مطالب
مقدمه ?
کودک آزاري ?
تاريخچه ?
کودک آزاري در طبقه بندي علمي تشخيص بيماري هاي رواني ??
شيوع و همه گيرشناسي ??
سبب شناسي ??
علائم باليني و تشخيص ??
علائم و خصوصيات کودکان آزارديده جسمي ??
خصوصيات والدين سوء رفتارگر جسمي ??
معاينات و آزمايشات پاراکلينيکي ??
تشخيص هاي افتراقي ??
عوارض کودک آزاري ??
الف) عوارض سوء رفتار جسمي ??
ب) عوارض سوء رفتار جنسي ??
مباني روانشناختي و خصوصيات والدين سوء رفتارگر ??
سير و پيش آگهي ??
پيشگيري ??
درمان ??
الف- درمان کودک ??
ب- درمان والدين: ??
ج) درمان سوء رفتارهاي جنسي ??
هدف اصلي ??
اهداف فرعي ??
تعريف واژه ها ??
کودک آزاري ??
?- سهل انگاري و اهمال و غفلت ??
?- آزارهاي فيزيکي ??
?- آزارهاي رواني ??
?- آزارهاي جنسي ??
?- آزارهاي مراسم و آئين خرافي ??
محدوديت هاي پژوهش ??
مروري بر مطالعات انجام شده ??
فصل اول
مقدمه
كودك آزاري
كودك آزاري و مسامحه به كليه صدمات و آزارهاي جسمي ، آزارهاي رواني و خلقي ، آزارهاي جنسي و سهل انگاري يا بدرفتاري با كودك گفته مي شود كه توسط شخصي كه عهده دار مسئوليت سلامتي جسمي و رواني و آسايش و رفاه كودك است، اعمال ميشود و در نتيجه آن سلامتي جسمي، رواني، بهداشتي و يا آسايش و رفاه كودك صدمه ديده و آسيب مي بيند و شامل طيف وسيعي از اعمال سوء رفتار گرايانه يا انجام ندادن وظايف و مسئوليت هايي است كه در نتيجه آن رخداد حوادث و حالات مرضي و مرگ است و بر اساس طبقه بندي DSMIV كودك آزاري به سه نوع آزارهاي جسمي، آزارهاي جنسي و مسامحه مي باشد ولي دو نوع ديگر كودك آزاري نيز ذكر شده كه روي هم به پنج نوع زير مي باشد:
1- آزارهاي جسمي 2- مسامحه 3- آزارهاي جنسي 4- آزارهاي رواني و خلقي 5- آزارهاي مراسم و آئين خرافي .
1- آزارهاي جسمي: به كليه اعمالي گفته مي شود كه نتيجه آن صدمات جسمي كودك است و عامدانه انجام مي شود. از قبيل كتك زدن، گاز گرفتن، سوزن زدن، لگد زدن، سوزاندن و مسموم كردن كه در اثر اين عمال آسيب به پوست و بافت سطحي بدن، صدمه به سر، صدمه به ارگان هاي داخلي بدن و اسكلتي بدن كودك وارد مي شود.
2- مسامحه و اهمال كاري: عبارت است از انواع سهل انگاري و مسامحه و كوتاهي كردن در فراهم آوردن مناسب و كافي عواملي كه در نگهداري مناسب از كودكان لازم است و به عبارت ديگر سهل انگاري در حفاظت كودك از خطرات و صدماتي كه وي را تهديد مي كند كه اين خطرات ممكن است خطرات محيطي و يا صدماتي باشد كه از طرف ديگران يا به صورت جاهلانه و يا بدخواهانه به كودك وارد مي شود كه شامل صدمات فيزيكي يا خلقي و يا تربيتي است. كلاً مسامحه و سهل انگاري به انواع سهل انگاري هاي جسمي و يا سهل انگاري هاي خلقي و رواني، سهل انگاري هاي تربيتي و سهل انگاري در درمان بيماري هاي كودك و سهل انگاري هاي بهداشتي مي باشد، اين نوع كودك آزاري شايع ترين نوع كودك آزاري است.
3- آزارهاي جنسي: شامل طيف وسيعي از سوء رفتارهاي جنسي با كودك مي باشد كه توسط يك فرد بالغ و يا كودكي ديگر كه از او بزرگتر است از روي اجبار و زور اعمال ميشود و از دستكاري و دستمالي از روي لباس تا زناي به عنف را شامل مي شود. اين اعمال مي تواند بين دو جنس يكسان و يا دو جنس مختلف باشد. بزرگسالان و فاميل هاي كودك كه ممكن است نسبت دوري با وي داشته باشند ولي بي واسطه در رابطه با كودك مي باشند، بيشترين موارد كودك آزاري جنسي را مرتكب مي شوند. بدين صورت كودكان معمولاً شخص آزاردهنده را مي شناسند و او شخصي است كه معمولاً مورد اعتماد و اطمينان و يا داراي شخصيت مثبت و مقبول در نزد خانواده مي باشد و دسترسي وسيع به كودك دارد. كودك آزاري جنسي به علت طبيعت زشت و ناپسند آن و به علت احساس شرم و احساس گناه قربانيان آن و يا جهالت و ناداني آنها و يا به علت عادي شدن مسئله براي آنها و يا به علت تهديد از طرف متجاوزين جنسي كه قربانيان را از بازگو كردن مسئله به شدت مي ترسانند و به علل مختلف ديگر كمتر گزارش و ثبت مي شود.
4- آزارهاي رواني و خلقي: آزارهاي رواني معمولاً به اعمالي مانند حبس كردن و جدا كردن طفل و عدم دوست داشتن وي و يا واپس زدن كودك و يا بي ارزش جلوه دادن و يا خوار و ذليل كردن وي و جلوگيري از ارتباطات اجتماعي كودك و تهديد كردن و ترساندن وي گفته مي شود.
آزارهاي خلقي به حملات و تهديدها و ايجاد رعب و وحشت و هتك حرمت كودك و فحش و ناسزاگويي به صورت لفظي و شفاهي گفته مي شود.
5- آزارهاي مراسم و آيين خرافي: شامل آزارهايي است كه به سبب عقايد خرافي به كودك اعمال مي شود و شامل آزارهاي جسمي و جنسي و رواني و خلقي مي باشد كه در اثر اعتقادات خرافي و شيطاني كودك وادار به انجام كارهايي مي شود كه ننتيجه آن رخداد حوادثي است كه به صدمات فيزيكي و انواع ديگر صدماتي كه ذكر شد مي انجامد. به عبارت ديگر كودك آزاري آئيني يك مفهوم ستيزه جويانه از نظر صاحبنظران است كه يك پديده وحشتناك در آمريكا مي باشد. در صورتي كه كساني كه كودكان را وادار به اين اعمال مي كنند، ممكن است عميقاً مدعي باشند كه دلايل و طرح و نقشه قانع كننده درباره اينگونه رفتارها دارند.
تاريخچه
از گذشته هاي دور و از هزاران سال قبل در همه قسمت هاي زمين سركوب اطفال و انواع بدرفتاري با كودكان قسمتي از رفتارهاي بشري بوده است.
از زمان هاي درازي در تاريخ اروپا و آمريكا تمايل ايجاد شد كه در اين زمينه جار و جنجال و سر وصدا ايجاد شود (كودك آزاري هايي كه از نظر اجتماعي قابل قبول بود).
از دوره دوم تا اواخر دوره سوم بعضي از رفتارها مورد نكوهش قرار گرفت ولي كماكان تا حدود سال 1860 بدرفتاري با كودكان چندان مورد توجه قرار نگرفته بود تا چارلز ديكنز در كتاب (اوليور تويست 1839-1873) و ويكتورهوگو در كتاب (بينوايان 1862) در مورد كودكان رنج ديده مطلبي نوشتند. از آن زمان بدرفتاري با كودكان بيشتر مورد توجه قرار گرفت. در سال 1860 يك فرانسوي پاتولوژيست به نام آمبريوس تارديو يافته هاي خود را در مورد كودكاني كه به شدت مورد بدرفتاري قرار گرفته بودند و فوت كرده بودند بعد از اتوپسي از آنان بيان كرد كه در سال 1874 در نيويورك ماري الن در مدت 8 سال در مورد دختراني كه مورد بدرفتاري قرار گرفته بودند، تحقيقاتي انجام داد و مطاب زيادي با كارهايي كه در كليسا انجام داد، كشف كرد. اما آنها فهميدند تنها مركزي كه موجود است و مي تواند به انها كمك كند تنها يك مركز حمايت از حيوانات مي باشد بدين طريق آنها يك جامعه اي جهت پيشگيري از بي رحمي نسبت به كودكان يافتند.
بدين طريق نيويورك در سال 1875 اولين ايالتي بود كه قانوني جهت حمايت از كودكان در آنجا وضع شد و اين ايالت الگويي براي ايالات ديگر در آمريكا شد. در دوره چهارم تاريخي در سال 1946 در مورد كودك آزاري بازشناسايي جديد و كامل تري صورت گرفت اين عمل توسط يك متخصص كودك و راديولوژيست به نام جان كافي انجام شد. وي متوجه سندرمي در كودكان به نام صدمات جسمي متعدد و هماتوم هاي مزمن ساب دورال شد. در سال 1962 هنري كمپ و همكارانش جهت توجه پزشكان در هنگام گرفتن شرح حال و تاريخچه، به بدرفتاري با كودكان هشدارهايي دادند كه تحت عنوان «سندرم كودك كتك خورده » مي باشد.
علائم باليني و تشخيص
مقدمه
براي تشخيص كودك آزاري هيچگونه علائم و نشانه هاي اختصاصي و تشخيصي خاصي وجود ندارد. تشخيص كودك آزاري با مجموعه اي از يافته هاي باليني و شناخت خصوصيات والدين سوء رفتارگر و همچنين با كمك يك مصاحبه از والدين كودك و به دست آوردن اطلاعات جانبي ميسر مي گردد. كودكان آزارديده سيماي متنوعي از انواع تأثيرات خلقي، رفتاري و جسمي را نشان مي دهند، هر چند اين علائم روان شناختي ممكن است بدون سابقه كودك آزاري نيز در كودكي مشاهده شود. مجموعه اي از علائم روانشناسي در كودكان آزارديده به اضافه رفتارهاي والدين كودك آزار ممكن است الگويي باليني جهت تشخيص كودك آزاري در اختيار ما قرار دهد، هر چند در بسياري از موارد اين الگو كمك كننده است اما نبايد فراموش كرد كه به تنهايي نمي تواند جهت تشخيص كودك آزاري معيار قطعي محسوب شود.
علائم و خصوصيات كودكان آزارديده جسمي
در بسياي از موارد معاينه باليني و بررسي هاي راديولوژيك جراحات متعدد و مشكوك را به وضوح نشان مي دهد. اين كودكان معمولاً از خود رفتارهايي بروز مي دهند كه شك به كودك آزاري را برمي انگيزاند. به عنوان مثال ممكن است اين كودكان حالت ترس و وحشت غيرمتعارف داشته باشند يا بسيار كم حرف و سربه زير باشند و يا ممكن است بدگمان و بي اعتماد و حالت جبهه گرفته از خود نشان دهند. آنها ممكن است حالت محتاطانه در برخوردهاي فيزيكي داشته باشند و معمولاً انتظار ندارند از كارهايي كه ميكنند ديگران و بزرگترها راضي باشند و انتظارات آنها را برآورده كند. آنها ممكن است دائماً در حال گوش به زنگ نسبت به اطراف و همچنين خطرات پيرامون خود باشند و يا ممكن است از رفتن به خانه ترس داشته باشند در نوشته هاي مربوط به اهميت روانشناختي كودك آزاري جسمي و مسامحه طيف وسيعي از اثرات در اين كودكان ذكر شده است از جمله آثارهاي نامنظم بودن و رفتارهاي تهاجمي- داشتن الگوهاي ارتباطي غيرطبيعي. همچنين اگر به دقت بنگريم آثار محروميت اجتماعي و رفتارهاي تهاجمي حاكي از گرفتاري بزرگ و آسيب ديدگي آنها مي باشد. كودكان آزارديده جسمي دامنه گسترده اي از علائم اختلالات آسيب شناختي رواني از قبيل افسردگي، اختلالات ارتباطي، اختلالات بيش فعالي و نقص توجه و اختلال جسارت متناقض، اختلالات تجزيه اي و PTSD را دارا مي باشند. افرادي كه معاينه باليني كودك را انجام مي دهند، مي بايست توجه كافي به كودك آزاري داشته باشند.
هنگامي كه كودكي جراحات و كوفتگي هايي دارد كه والدين كودك براي آن توضيح مناسب و دليل كافي و قانع كننده اي ندارند بايد شك به كودك آزاري كرد. اين جراحات و كوفتگي ها معمولاً يك شكل و شبيه هم و متقارن مي باشند. مثلاً جراحات در هر دو سمت صورت ديده مي شود و شكل منظمي در پشت و باسن و پاها دارد. جراحات تصادفي و اتفاقي معمولاً متقارن و هم شكل نيستند. كوفتگي ها ممكن است به شكل وسيله اي باشد كه از آن جهت كودك آزاري و ايجاد ضرب و جرح استفاده شده است. مثلاً ممكن است شكل تسمه و يا سگك كمربند و يا شكل طناب روي بدن مشخص باشد. سوختگي و اسكار باقيمانده از آن در اثر سيگار معمولاً متعدد و شبيه يكديگر و گرد مي باشد. سوختگي در اثر فروبردن عضوي از كودك در آب جوش شبيه به جوراب يا دستكش مي باشد و يا شبيه شيريني دونات مي باشد. صدمات فيزيكي معمولاً شكستگي هاي متعدد و مارپيچي به خصوص در بچه هاي كم سن و سال ايجاد مي كند. همچنين خونريزي هاي شبكيه در نوزادان ممكن است در اثر تكان هاي شديد ايجاد شود.
در كودكاني كه مكرراً به علت صدمات و جراحات عجيب و غريب به اورژانس آورده ميشوند و براي دلايل گيج كنندهاي ارائه مي كنند بايد شك به كودك آزاري كرد. همچنين در مسموميت با دارو و سموم و دهيدراتاسيون هيپوناترميك بايد شك به عمدي بودن آن به خصوص توسط والدين با اختلالات رواني كرد و بررسي هاي لازم را به عمل آورد. در اورژانس هاي بيمارستان ها معمولاً كودكان آزارديده جسمي با جراحات و كوفتگي ها و بريدگي ها و كبودي هايي در قسمت خارجي بدن مشاهده مي شوند. همچنين له شدگي بافت نرم، سوختگي، پارگي و هماتوم ها و دهيدراتاسيون هايپرناترميك بعد از يك دره محروميت از آب توسط والدين به خصوص مادر رواني از ديگر اشكال كودك آزاري مي باشد. ناتواني حركتي بخصوص در انتهاها به علت در رفتگي ها و شكستگي ها همراه با علائم نورولوژيك اينتراكرانيال معمولاً مي تواند نشان دهنده وارد آمدن تروما باشد. نشانه ها و علائم باليني ديگر تروماها در اثر آزارهاي فيزيكي شامل جراحات احشايي، پارگي معده و روده و كبد و يا پانكراس مي باشد كه در اثر تروماهاي شكم ايجاد مي شود. اين كودكان معمولاً به كلينيك ها يا مطب هاي خصوصي و يا اورژانس ها به حالت كما يا تشنج آورده مي شوند و بعضي از آنها فوت مي كنند. كودكاني كه تحت آزارهاي رفتاري بوده اند ممكن است ظاهر گوشه گير و ترسيده داشته باشند يا رفتارهاي تهاجمانه نشان دهند.
خصوصيات والدين سوء رفتارگر جسمي
والدين سوء رفتارگر جسمي معمولاً جهت طلب كمك در موارد بروز صدمات و جراحات جسمي با تأخير اقدام مي كنند. شرح حالي كه والدين در مورد يافته هاي باليني مي دهند غير موجه و منافي با هم مي باشد. اين والدين ادعا مي كنند كه مقصر اصلي در رابطه با صدمات وارده به كودكانشان خود كودكانشان مي باشند. شخصيت والدين سوء رفتارگر شامل تاريخچه اي از مورد سوء رفتار قرار گرفتن در اوايل زندگيشان مي باشد «يك عدم هم احساسي و درك متقابل براي كودك» و در نتيجه توقع غيرواقع بينانه از كودك دارند و يك رابطه تخريب شده بين كودك و والدين مخصوصاً در مورد كودكاني كه به نحوي ناقص مي باشند، حاكم مي باشد.
كودك آزاري:
عبارت از است كليه صدمات و آزارهاي جسمي و رواني و سوء رفتارهاي جنسي و غفلتهاي رفتاري يا بدرفتاري با كودك توسط شخصي كه عهده دار مسئوليت سلامت و رفاه وي مي باشد و شامل انواع زير مي باشد؛
1- سهل انگاري و اهمال و غفلت:
شايع ترين فرم بدرفتاري با كودكان مي باشد و عبارتست از كوتاهي كردن و سهل انگاري در آماده كردن مناسب و كافي كليه عوامل مراقبت و نگهداري مناسب از كودك و به عبارت ديگر سهل انگاري در حفاظت از كودكان در مقابل خطرات كه بدخواهانه يا جاهلانه صورت گيرد و مي تواند فيزيكي- خلقي يا تربيتي باشد و كلاً سهل انگاري و مسامحه شامل انواع سهل انگاري هاي فيزيكي- خلقي- تربيتي و بهداشتي درماني مي باشد.
2- آزارهاي فيزيكي:
به كليه اعمالي كه نتيجه آن صدمات جسمي به كودك مي باشد و از روي عمد انجام شود، گفته مي شود اين اعمال شامل كتك زدن- سوزن زدن- لگد كردن- گاز گرفتن- سوزاندن- مسموم كردن و غيره مي باشد.
3- آزارهاي رواني:
آزارهاي رواني عبارتست از اينكه شخصي به كودك انتقال دهد كه وي بي ارزش يا بي بها يا داراي نقص و عيب است و يا او را حبس نمايد و از روابط اجتماعي وي جلوگيري نمايد يا او را خوار و ذليل نمايد و يا از محبت و دوست داشتن محروم نمايد.
آزارهاي خلقي عبارتند از: تهديدها و هتك حرمت و ناموس و حملات شفاهي و زباني
4- آزارهاي جنسي:
به كليه رفتارهاي جنسي بين يك بزرگسال و يك كودك گفته مي شود و زماني كه يكي از آنها بزرگتر از ديگري است و از روي اجبار وي را به اين عمل وادار مي كند اين اعمال ميتواند بين دو كودك نيز اتفاق افتد. زماني كه يكي از ديگري بزرگتر باشد و ديگري را مجبور به اين كار بكند، همچنين اين اعمال مي تواند مابين دو جنس يكسان و يا دو جنس مخالف باشد. آزارهاي جنسي طيف وسيعي از دستكاري و يا تماس از روي لباس تا تجاوز جنسي را هم شامل مي شود.